موضع کیهان در برابر تظاهرات اخیر: بگیرید و ببندید؛ نیاز به سند ندارد!
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۶۰۶۲۶
کیهان نوشت: ایجاد اغتشاش در ایران از سوی سرویسهای اطلاعاتی غرب بهعنوان مکمل تحریمها موضوع شناخته شدهای است و به سند نیاز ندارد.
این سیاست پس از آنکه تحریمها علیرغم «حداکثری شدن» دچار افت تأثیر گردیدند، از سیاستی مکمل به سیاستی اصلی تبدیل گردید. این هم موضوعی است که به ارائه سند نیاز ندارد. آنچه آمریکاییها از سال 1396 دنبال کردند، معنایی غیر از این نداشته و اظهار نظرات مقامات رسمی آنان هم جز این نبوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از سوی دیگر از همین زمان و بهویژه پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 1398 مشخص شد که ایران در حال یک چرخش اساسی در محیط داخلی است و عنقریب همه چیز در ایران به سوی جریان اصیل و انقلابی تغییر میکند. چندی پیش از آن دکتر محمدجواد ظریف در جلسه شورای روابط خارجی آمریکا گفته بود اگر ما شکست بخوریم حتماً مخالفان شما در ایران روی کار میآیند نه اینکه نظام سیاسی به نفع شما دگرگون شود.
این قبیل تحلیل را هم بارها از سوی چهرههای رسانهایتر این جریان شنیده بودیم و لذا جریان غیرانقلابی هیچ تردیدی در شکست خود نداشت. از این منظر، اگر ریاستجمهوری آقای حسن روحانی یک پروژه بوده، جمعبندی این جریان از سال 98 این بود که کار تمام است و شکست قطعی میباشد و دوره حاکمیت نیروهای انقلابی دوباره آغاز میشود. بنابراین برنامه این جریان این شد که هرچه بتوانند از فروغ مشارکت مردم بکاهند تا از یکسو پیروزی نیروهای انقلاب کماثرتر شود و از سوی دیگر زمینهای فراهم شود تا به عدد نیروهای مخالف نظام که آماده ورود رادیکال به صحنه سیاست هستند، افزوده شود.
خیلیها این سؤال را میپرسند که چرا رفتار دولت روحانی در دو سال آخر عمدتاً روی ایجاد نارضایتی و ناامیدی استوار گردید. از سوی دیگر از لحظه برگزاری انتخابات، به جای تاکید بر جمعیت واجد شرایطی که پای صندوقها آمده و عمدتاً به آیتالله رئیسی رأی داده بودند، به جماعت دیگری که به هر دلیل رأی نداده بودند و البته مسبوق به سابقه هم بود، پرداختند.
در کشور، انتخاباتهای با مشارکت 54 درصد و حدود 60 درصد هم مکرر برگزار شده بود ولی هیچگاه نقطه مرکزی تحلیل داخلیها روی «غائبین» نرفته بود اما این بار موضوع اصلی در تحلیلهای خارجی و داخلی، رأیندادهها گردید کما اینکه تا همین الان هم علیرغم آنکه 15 ماه از زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری گذشته، هنوز در تحلیلهای من درآوردی این گروه کفه رأیندادهها سنگینتر از کفه رأیدادههاست!
در کنار این تحلیلها، از دل این جریان کسانی از ضرورت توجه به خیزشهای اجتماعی و اعتراضات خیابانی صحبت میکردند و بعضی با صراحت نوشتند وقتی گفتوگوی داخلی میان حاکمیت و نخبگان به بنبست میرسد - یعنی زمانی که نظام نمیخواهد رانت ویژهای به شکستخوردگان در انتخابات بدهد - نوبت مردم است که علیه حکومت به خیابان بیایند و آنگاه اصلاحطلبان باید با آنان همراه شوند و به زبان آنان تبدیل گردند
- یعنی مدیریت کار را برعهده بگیرند - در اثنای این مباحث بعضی از عناصر شاخص این جریان، مثل بعضی چهرههای حزب کارگزاران، وانمود میکردند میانهای با این حرفها نداشته و اعتقادی به رادیکالیزه کردن فضا ندارند و از این طرف هم عدهای باور کرده بودند که این جریان سرعقل آمده و زمان تحویل گرفتن دوباره آن از سوی نظام فرا رسیده است. اما زمانی که یکی از اعضای این جریان که خود این جریان وی را رادیکال و افراطی معرفی میکرد و مدعی جدا بودن صف خود از آنان بود، دستگیر شد، همه اجزا و عناصر اصلی این جریان اعم از کارگزاران و بقیه پای کار وی آمدند و وعدههای آشتیجویانه قبلی خود را فراموش کردند! کما اینکه پس از آن که متن نوشته میرحسین موسوی بر یک کتاب منتشر گردید - که در آن به شهیدان سلیمانی و همدانی و در واقع کل مدافعان حرم، به سختی جسارت شده بود، یعنی ضریب رادیکالیزم را تا اقدام علیه مقدسات مردم بالا بردند تا تحریک حداکثری اتفاق بیفتد و اوضاع بهم بریزد، اینها باز حاضر به جدا کردن صف خود از او نشدند و در واقع از او حمایت عملی نمودند!
یک وجه دیگر موضوع بحث حجاب و عفاف و نهادهای رسمی مسئول در این امر بود. کاملاً واضح است که حجاب و عفاف، مسئلهای نیست که نظام جمهوری اسلامی آن را پدید آورده باشد. این موضوعی اسلامی و ملی است. یعنی از یکسو اسلام و قرآن کریم بر حفظ آن تصریح دارد و از نصوص است و از سوی دیگر مردم ایران خواهان آن هستند (کما اینکه در یک نظرسنجی که اخیراً در کشور برگزار شد، نزدیک به 90 درصد از مردم ایران از اقدامات حکومتی برای حفظ حجاب و عفاف حمایت کرده بودند).
این جریان شروع کرد به زیرسؤال بردن تلاش حاکمیت بر حفظ این ارزش دینی و ملی! این اقدامات گاهی در قالب واژگان «حجاب اجباری» و گاهی در قالب «گشت ارشاد» صورت میگرفت. در این میان گاهی از میان سطور آنان عبارتی به چشم میخورد که خط آنان را لو میداد؛ آن عبارت این بود که «حجاب را امنیتی نکنید». در واقع با ملاحظه حوادث بعدی و خطی که از خارج دنبال میشد، معلوم بود که این جریان در حال تبدیل بیحجابی به اغتشاش است و در واقع در حال تبدیل کردن بیحجابی به موضوعی امنیتی است. الان دیگر تشت رسوایی این جریان از بام افتاده و میتوان استنادات فراوانی برای این موضوع ارائه نمود.
به هر حال جریان خارجی استکبار جهانی که سیاست قبلی تحریمهای اقتصادی علیرغم آنکه آنان را کمرشکن میخواند، در سالهای اخیر شکست خورده ارزیابی کرد و ضرورت محوریتبخشی به حربهای دیگر را یادآور شد و جریان داخلی غربگرا که سیاست به دستگرفتن مناصب جمهوری اسلامی را در حال شکست کامل ارزیابی میکرد، به هم رسیدند و در یک پروژه مشترک و به گمان اینکه میتوانند درصد قبال توجهی از غائبان انتخابات 1400 را به صحنه بیاورند و اوضاع ایران را به هم بریزند، وارد میدان شدند اما آنچه در عمل اتفاق افتاد با آنچه آنان باور و انتظار داشتند متفاوت شد.
آنان برای اینکه وضعیت را به سرعت امنیتی نمایند دو عنصر را به هم پیوند زدند؛ قومیت و جنسیت. قربانی قرار دادن یک زن از یکی از قومیتها نیاز بود تا هم از ظرفیت زنان - که دربردارنده نیمی از جمعیت ایران میباشند - استفاده شود و هم از ظرفیت یک قوم که در مناطقی از کشور و در پایتخت جمعیتی دارد استفاده شود. «یک دختر کُرد»!
در تحلیلهای آنان آمده بود که بخشی از جمعیت تهران را مهاجران کرد تشکیل میدهد که عمدتاً در مشاغل سخت مشغول به کار هستند و میتوانند بهصورت طعمه مورد سوءاستفاده قرار گیرند. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد عدم توجه مردم بهطور عمده و زنان بهطور خاص و کُردها بهصورت اخص بود. دامنه اغتشاشاتی که این جریان به هم پیوسته داخلی و خارجی، با برنامه دقیق سرویسهای اطلاعاتی دشمنان ایران راه انداخت از دامنه اغتشاشاتی که در سالهای 96 و 98 راه افتاد، بسیار کمتر بود. گرچه آنان نیز در مقام مقایسه با جمعیت تهران قابل ملاحظه نبودند.
حمله به نیروهای انتظامی و اقدام علیه حجاب و عفاف چیزی نبود که بتواند مورد حمایت مردم غیور و نجیب و امام حسینی ایران قرار گیرد. مردم به چشم خود میبینند که نیروهای جوان انتظامی برای خدمت وارد کار شدهاند و میزان مداخله آنان به اندازهای است که وظیفه آنان اقتضا میکند نه اینکه دنبال بهانه برای برخورد باشند و اصولاً مطالبات مردم ایران در طول این سالها همواره این بوده که چرا فکری برای رفع ناهنجاریهایی مثل بدحجابی نمیشود، نه اینکه مخالف تلاش حکومت و نیروی انتظامی در دفاع از حجاب و عفاف باشند. به هر حال این جریان آلوده با حمله به نیروی انتظامی و اصل حجاب یک بار دیگر به کاهدان زد.
در این صحنه، یک عدهای در فضاهای مجازی دست به هیاهو علیه مدافعان حجاب و عفاف زدند که میتواند برخاسته از دلایل متفاوت باشد، اما در این میان بعضی چهرههای سیاسی و اجتماعی هم بودند که از روی نسخهای نوشته شده به ایفای نقش پرداختند. حساب اینها از افراد عادی که به اشتباه و احیاناً بهدلیل عواطف مطالبی نوشتهاند، جداست.
وقتی امثال خاتمی، پزشکیان، ظریف، همتی و... به محض وقوع رویداد دست به واکنش تخریبی علیه مدافعان امنیت و موضوع حجاب میزنند، در حالی که برای آنان امکان دسترسی به اطلاعات دقیق وجود دارد و اسناد هم در دسترس آنان میباشد، موضوع بهکلی متفاوت میشود و از آنان پذیرفته نیست. بهخصوص اینکه همه میدانیم توطئه خارجی بدون تکیه به پایگاه داخلی به نتیجه نمیرسد. ادعاهای ضددینی و ضدانقلابی محافلی نظیر بیبیسی و... بدون بهرهگیری از پشتیبانی نظری چهرههایی در داخل ایران مدلل و موجه نمیباشد. بر این اساس الان زمان آن است که اینها مورد مؤاخذه قرار گیرند.
آنان باید برای آنچه گفتهاند سند ارائه کنند و برای اتهاماتی که وارد کرده و سندی ندارند، پاسخگو باشند. کشور نمیتواند این موضوع را در حالی که باطن این حوادث، درگیری میان مردم و قربانی شدن عدهای است، رها کند. چرا که رها کردن آن میتواند به تکرار جرم و حوادث منجر شود. نظام نمیتواند نسبت به کسانی که زمینهساز درگیری هستند و باعث ریخته شدن خون افراد بیگناه میشوند، سکوت کند.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: سوی دیگر حجاب و عفاف تحلیل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۶۰۶۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیاستمدار انگلیسی: جریان حمایت غرب از اسرائیل معکوس شده است
کریس ویلیامسون گفت: امروز شاهد موج عظیم و بی سابقه حمایت از فلسطین در سراسر جهان هستیم که میتواند دلیلی برای امیدواری باشد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دومین جشنواره بین المللی رسانهای «صبح» به دبیری محسن یزدی و در سه بخش «اصلی»، «معاونت برون مرزی» و «ویژه فلسطین» برگزار میشود و فراخوان ارسال آثار آن منتشر شده است.
«بخش اصلی» جشنواره بین المللی صبح اختصاص به تمامی هنرمندان و فعالان رسانهای داخل و خارج از ایران دارد و در سه گروه اصلی برنامه تلویزیونی، رادیویی و رسانههای جدید برگزار میشود.
کریس ویلیامسون، مجری برنامه «فلسطین از طبقه بندی خارج شده» در شبکه پرس تی وی و نماینده سابق پارلمان بریتانیا است. او درباره آشنایی خود با فعالیت رسانههای ایرانی گفت: به طور کامل از فعالیت رسانهای در ایران مطلع نیستم؛ با این حال، آشکارا با پرس تیوی و فعالیت آن در بریتانیا آشنایی دارم. فکر میکنم، پرستیوی بستر ارزشمندی برای اطمینان از انتشار صدای مردم فلسطین برای جامعه غربی، فراهم میکند.
نوبت پاسخگویی تمدن غرب !وی اضافه کرد: در جریان اصلی رسانهای بریتانیا، به طرز باورنکردنی مغرضانه و تحت تاثیر لابی صهیونیستی است. در نتیجه، مردم بریتانیا تصویر دقیقی از رسانههای جریان اصلی دریافت نمیکنند. با این حال، پلتفرمهای جایگزینی وجود دارد که مردم به طور فزاینده به آنها روی میآورند. پرس تیوی یکی از این رسانهها است. برنامهای که در پرس تیوی به همراه پروفسور «دیوید میلر» ارائه میکنم، بستر ارزشمندی را جهت اصلاح ویژگیهای نادرست فضای رسانهای بریتانیا فراهم میکند.
او با اشاره به اینکه این ایران الهام بخش مبارزات آزادی بخش در جهان است، گفت: به نظرم ایران چراغ راه جنبشهای آزادی بخش در سراسر جهان است، به این دلیل که به طور کامل امپریالیسم غرب و ایالات متحده را کنار گذاشته است. با وجود گستردهترین تحریمهای غرب که به رهبری آمریکا علیه ایران تحمیل میشود، ایران توانسته پیشرفت کند. فکر میکنم، تهران الهام بخش مبارزات آزادی خواهانه در سراسر جهان است.
مجری برنامه «فلسطین از طبقه بندی خارج شده» درباره بازنمایی وارونه از ایران توسط رسانههای غربی گفت: رسانههای غربی، تصویر بسیار تحریفشده ای نسبت به واقعیت زندگی در ایران به مردم خود ارایه میکنند. هرچند گاهی توسط رسانههای مستقل، به طور اجمالی شاهد نمایش وضعیت حقیقی هستیم؛ من با افرادی که در ایران بودهاند صحبت کردهام؛ همه آنها هم عقیدهاند که تهران با تصویر رسانههای غربی و چیزی که انتظار داشتند متفاوت بود.
وی خاطرنشان کرد: جالب است که برخی از مردم جهان به طور فزاینده اعتماد خود به ایران را از دست میدهند؛ هرچند، این تنها در مورد تهران صدق نمیکند و دلیل آن عملکرد رسانههای غربی است. به همین دلیل است که مردم زیادی از رسانههای جریان اصلی فاصله میگیرند. مردم در کشورهای غربی تا حد زیادی به دنبال بسترهای رسانهای جایگزین هستند که فکر میکنم دلیل آن، آنچه است که در غزه در حال رخ دادن است.
این چهره رسانهای درباره افزایش حمایت مردم جهان از فلسطین نسبت به دهههای گذشته گفت: اگر به عقب بازگردید، متوجه میشوید که 40 یا 50 سال پیش، سطح حمایت از فلسطین در مقابل حمایت از موجودیت رژیم صهیونیستی بسیار کمتر بود و بیشتر مردم با اسرائیل همراه بودند. اما امروز ما شاهد موج عظیم و بی سابقه حمایت از فلسطین در سراسر جهان هستیم که این میتواند دلیلی برای امیدواری باشد.
ویلیامسون در پاسخ به سوالی درباره راهکارهای رسانهای که میتواند تصویر تحریف شده از ایران را تغییر دهند، گفت: در حال حاضر ایران از طریق پلتفرمهایی مانند پرس تیوی، به اصلاح تصویر مخدوش شدهای که توسط رسانههای غربی نمایش داده میشود، پرداخته است. فکر میکنم این روش ارزشمند و مفیدی جهت آشکار شدن حقایق برای مردم جهان است. این تولیدات میتواند از طریق شبکههای اجتماعی در سراسر جهان توزیع شود. این کار، به طور آشکار راه مهمی برای مقابله با تبلیغات جهان غرب است. به نظر من رساندن پیام درست به جهان واقعاً مهم است و باید انحصار روایتگری غربی شکسته شود. در بریتانیا، مردم به طور فزایندهای از احزاب سیاسی اصلی سرخورده شدهاند و به دنبال جایگزین هستند. البته این مساله فقط به بریتانیا محدود نمیشود. در این صورت ما شروع به شنیدن صداهای مستقل جدیدی خواهیم کرد که رویکرد ضد امپریالیستی خواهند داشت.
او درباره برگزاری کنفرانس رسانهای «صبح» و نشان دادن چهره ایران واقعی به مردم جهان در چنین رویدادهایی گفت: فکر میکنم برگزاری یک کنفرانس رسانهای بینالمللی در ایران بسیار مهم است و باید تعداد بیشتری از این همایشها برگزار شود زیرا فکر میکنم این یک پادزهر واقعا مفید برای فعالیت رسانههای غربی است. وضعیت موجود و تبلیغ برای نئولیبرالیسم یک فاجعه برای افرادی که در دنیای غرب زندگی میکنند بوده است. در حالی که میلیونها نفر در فقر زندگی میکنند و دستور کار اقتصادی که توسط دولت در بریتانیا و در واقع در سراسر اروپا و ایالات متحده دنبال میشود، در خدمت منافع اکثریت قریب به اتفاق مردم نیست و چیزی از آن در رسانههای جریان اصلی شنیده نمیشود.
وی ادامه داد: بنابراین، من فکر میکنم کنفرانسهایی مانند این برای گردهم آمدن، به اشتراک گذاشتن ایدهها واقعاً مفید است؛ از این طریق میتوان برای انتشار یک روایت واضح و دقیقتر برای عموم مردم تلاش کرد. اگر بخواهم درباره انگلستان صحبت کنم باید بگویم که پلتفرمهای رسانهای مستقل مخاطبان زیادی پیدا کرده است اما رسانههای سنتی هنوز هم به وضوح تأثیر زیادی برای نسل قدیمیتر در بریتانیا دارند اما رسانههای جدید در حال رشد هستند. بنابراین تصور من این است که کنفرانسهایی مانند این برای تقویت و رشد رسانههای جایگزین مفید هستند و همچنین میتواند بر اعمال فشار بر جریان اصلی برای تغییر روش آنها موثر باشد. رسانههای غربی همیشه مغرضانه عمل کردهاند اما این اواخر خیلی بدتر نیز شده است.
دومین جشنواره بین المللی رسانه ای «صبح» 30 اردیبهشت تا 1 خرداد به دبیری محسن یزدی در سه بخش «اصلی»،«معاونت برون مرزی» و « فلسطین» برگزار میشود.
انتهای پیام/